مبانی فلسفی و دینی
مفهوم اندیشه جدید قانون جذب ریشه در ایده هایی دارد که از سنت های مختلف فلسفی و دینی ناشی می شود. به طور خاص ، از هرمتیسم ، استعلای نیوانگلند ، آیات خاصی از کتاب مقدس و آیین هندو الهام گرفته شده است. [26] [27] [28] [29] [منبع خود منتشر شده؟] [30] [31]
هرمتیسم بر رشد اندیشه اروپا در دوره رنسانس تأثیر گذاشت. ایده های آن تا حدی از طریق کیمیاگری منتقل می شد. در قرن هجدهم ، فرانتس مسمر آثار کیمیاگرانی چون پاراسلسوس [32] و ون هلمونت را مطالعه کرد. [33] ون هلمونت پزشکی فلاندی در قرن هفدهم بود که قوای درمانی قوه تخیل را اعلام کرد. [33] [34] [35] این مسمر را به توسعه ایده های خود در مورد مغناطیس حیوانات که فینیاس کویمبی ، بنیانگذار اندیشه جدید ، مورد مطالعه قرار داده است. [33] [36]
جنبش استعلایی بلافاصله قبل از ظهور اندیشه جدید در ایالات متحده شکل گرفت و تصور می شود که تأثیر زیادی در آن داشته است. جورج ریپلی ، شخصیت مهم در آن جنبش ، اظهار داشت که ایده اصلی آن "برتری ذهن بر ماده" است. [33] [37]
نویسندگان اندیشه جدید اغلب آیات خاصی از کتاب مقدس را در چارچوب قانون جذب نقل می کنند. مثالی از مارک 11:24 است: "بنابراین من به شما می گویم ، هرچه در نماز می خواهید ، باور کنید که آن را دریافت کرده اید و از آن شما خواهد بود." [38] [39] [40]
در اواخر قرن نوزدهم سوامی ویوکاناندا به ایالات متحده سفر کرد و در مورد هندوئیسم سخنرانی کرد. این گفتگوها بر جنبش اندیشه جدید و به ویژه ویلیام واکر اتکینسون که از پیشگامان نیو فکر بود بسیار تأثیرگذار بود. [41] [42]
قانون ارتعاش یک قانون بسیار مهم در قانون جذب است اگر به دنبال یادگیری قانون ارتعاش هستید پیشنهاد میکنیم وارد این سایت شوید تا شما را با قانون ارتعاش و مهفوم ارتعاش آشنا کنیم
انتقاد
قانون جذب در اوایل قرن بیست و یکم توسط کتاب ها و فیلم هایی مانند راز رواج یافته است. در این فیلم 2006 و کتاب بعدی [43] از مصاحبه با نویسندگان و سخنرانان "نیو فکر" برای توضیح اصول قانون متافیزیکی پیشنهادی استفاده شده است که می توان هر چیزی را که به طور مداوم در مورد آن فکر می کند جذب کرد. ماری کارمایکل و بن رادفورد برای کمیته تحقیق شکاکانه نوشتند که "نه فیلم و نه کتاب هیچ پایه و اساسی در واقعیت علمی ندارند" و پیش فرض آن حاوی "یک موج زشت است: اگر تصادف یا بیماری داشته باشید ، تقصیر ". [44]
دیگران مراجع به نظریه علمی مدرن را زیر س questionال برده اند و برای مثال اظهار داشتند که قانون جذب فعالیت الکتریکی امواج مغزی را نادرست نشان می دهد. ویکتور استنگر و لئون لدرمن منتقد تلاش برای استفاده از عرفان کوانتومی برای پر کردن هرگونه اثر غیرقابل توجیه یا ظاهراً غیرقابل تصور هستند و معتقدند که اینها از ویژگی های علم شبه مدرن است. [46] [8] [9]
مجله Skeptical Inquirer عدم جعل پذیری و قابل آزمایش بودن این ادعاها را مورد انتقاد قرار داد. [44] منتقدان ادعا کرده اند که شواهد ارائه شده معمولاً حکایتی است و به دلیل ماهیت خود گزینشی گزارش های مثبت و همچنین ماهیت ذهنی هرگونه نتایج ، این گزارشات مستعد تعصب تایید و سوگیری انتخاب هستند. [47] به عنوان مثال علی آلوسی ، فیزیکدان ، آن را به عنوان غیرقابل اندازه گیری انتقاد کرد و احتمال اینکه افکار می توانند بر روی هر چیز خارج از سر تأثیر بگذارد را زیر سوال برد. [1]
مانترا راز و به طور گسترده ای قانون جذب به شرح زیر است: افکار مثبت و تجسم مثبت تأثیر مستقیمی بر خود خواهد داشت. در حالی که مثبت بودن می تواند کیفیت زندگی و تاب آوری فرد را از طریق سختی بهبود بخشد ، [48] همچنین می تواند گمراه کننده باشد. داشتن این باور که مثبت اندیشی در زندگی فرد مثبت جلوه می کند ، از ارزش سخت کوشی و پشتکار می کاهد ، مانند دهه 1970 به دنبال "آموزش مبتنی بر عزت نفس". [49] این عقیده بود که برای موفقیت دانش آموزان (و عمدتاً در زندگی) ، دانش آموزان باید احساس مثبت خود را در خود پرورش دهند. منطق پشت این نظریه از این دیدگاه ناشی می شود که افرادی که موفق هستند نیز در بحث پیرامون موفقیت خود مثبت هستند (به عنوان مثال سخنرانان انگیزشی) ، بنابراین موفقیت شخص باید به نوع دیدگاه خودشان مرتبط باشد. بنابراین ، سیستم آموزشی آمریکا بازسازی کاملی را برای اطمینان از احساس ارزشمند بودن دانش آموزان در تلاش های دانشگاهی خود دریافت کرد. منحنی های درجه بندی به گونه ای اجرا شد که دانش آموزان کمتری عقب نگه داشته می شدند ، رول های افتخار برداشته می شد تا افراد کم درآمد از خود ناامید نشوند و معلمان دیگر نمی توانستند با استفاده از جوهر قرمز به تکالیف نمره دهند زیرا این "انگ" تلقی می شود. [50] دانش آموزان دیگر به همان معیار پیشرفت دست پیدا نمی کردند. بعداً فهمید که این سیستم در نهایت در ارتقا success موفقیت ناموفق بود. دانش آموزان با سطح پایین تر که به مقاطع بالاتر می رسند قادر به درک درستی از برنامه درسی نبوده و یا نمی خواهند. بنابراین ، علی رغم داشتن ارزش شخصی بزرگ ، پیشرفت تحصیلی دانش آموز قادر به مطابقت با آن نبود. در حالی که تحقیقات تجربی نشان داده است که رابطه ای بین عزت نفس دانش آموز و پیشرفت مدرسه وجود دارد ، [51] انگیزه دانش آموزان برای کار سخت d بر اساس شایستگی علمی خود نمی تواند تخفیف یابد.
طرفداران برجسته
در سال 1891 ، پرنتیس مولفورد ، نویسنده و طنزپرداز اهل کالیفرنیا ، در مقاله های خود برخی از قوانین بهداشت و زیبایی و تأثیرات خوب و ناخوشایند اندیشه ، اصطلاح قانون جذب را به کار برد.
در سال 1897 رالف والدو ترین در کتاب "با لحن با بی نهایت" مقاله نوشت. در پاراگراف دوم فصل 9 او می نویسد: "قانون جذب بی وقفه در سرتاسر جهان کار می کند و واقعیت بزرگ و هرگز تغییرناپذیری در ارتباط با آن همانطور که فهمیدیم مانند مانند باعث جذب می شود." [52]
توماس تروارد ، نفوذ شدیدی در جنبش اندیشه جدید ، در سال 1904 سخنرانی کرد که در آن ادعا کرد که این تفکر مقدم بر شکل فیزیکی است و "عملکرد گیاهان ذهنی هسته که اگر اجازه رشد بدون مزاحمت داشته باشد ، سرانجام تمام شرایط را به خود جذب می کند. برای تجلی آن به شکل ظاهری ظاهری ضروری است. "[53]
در سال 1902 نویسنده انگلیسی اندیشه جدید جیمز آلن (مشهور به نوشتن به عنوان یک انسان فکر می کند) یک سری کتاب و مقاله بین سالهای 1901 و 1912 نوشت ، پس از آن همسرش لیلی کار خود را ادامه داد.
امت فاکس در مقاله ها و کتاب ها درباره متافیزیک و قدرت نماز نوشت. آموزه های وی در مسیحیت و داستان های کتاب مقدس بنیان نهاده شده است. او از عیسی مسیح به عنوان بزرگترین معلم متافیزیک که تاکنون زندگی کرده است یاد می کند و توضیح می دهد که افکار مهمترین نشأت ما هستند ، مهمتر از آنچه می گوییم یا آنچه انجام می دهیم. در کتاب های قدرت از طریق تفکر سازنده و یافتن و استفاده از قدرت داخلی فاکس فاکس در مورد "ساختن معادل ذهنی آنچه می خواهید و بیرون بردن از آنچه که نمی خواهید" صحبت می کند.
ویلیام واکر اتکینسون در کتاب جنبش اندیشه جدید خود با استفاده از عبارت ارتعاش اندیشه یا قانون جذب در جهان اندیشه (1906) بیان کرد که "مانند مانند را جذب می کند". [54]
کتاب سعادت از طریق اندیشه (1907) ، بروس مک للند ، کتاب الهیات سعادت ، این اصل را به طور خلاصه بیان می کند: "شما همان چیزی هستید که فکر می کنید ، نه آنچه که فکر می کنید هستید." توسط الیزابت تاون ، سردبیر مجله نائوتیلوس ، مجله ای از اندیشه جدید منتشر شد. [55]
در سال 1910 "علم به ثروتمند شدن والاس دی واتلز" از اصول مشابهی حمایت کرد - اینکه صرفاً اعتقاد به هدف مورد نظر شما و تمرکز بر آن منجر به تحقق آن هدف یا هدف در سطح مادی شود (ادعای واتلز در مقدمه و بعداً فصل هایی از این کتاب که فرضیه وی از دیدگاه هندوی یکپارچه ناشی می شود که خداوند همه چیز را فراهم می کند و می تواند آنچه را که ما تمرکز می کنیم ارائه دهد. این کتاب همچنین ادعا می کند تفکر منفی نتایج منفی را نشان می دهد. [56]
ویلیام کوآن قاضی ، نویسنده تئوزوفی این عبارت را در "اقیانوس تئوسوفی" (1915) به کار برد. [57]
آنی بسانت ، نویسنده دیگر حوزوی ، در سال 1919 در مورد "قانون جذب" بحث کرد. [58] Besant نسخه خود را از آن با جاذبه مقایسه کرد و گفت که این قانون نوعی کارما را نشان می دهد. [59]
ناپلئون هیل دو کتاب در این زمینه منتشر کرد. اولین ، قانون موفقیت در 16 درس (1928) ، به طور مستقیم و مکرر به قانون جذب اشاره می کند و پیشنهاد می کند که این قانون با استفاده از امواج رادیویی منتقل شده از مغز عمل کند. نسخه دوم ، فکر کن و ثروتمند شو (1937) ، تا سال 2015 فروش 100 میلیون نسخه ای را تجربه کرد. [60] هیل بر اهمیت کنترل افکار خود برای دستیابی به موفقیت ، و همچنین انرژی که افکار دارند و توانایی آنها در جذب افکار دیگر ، اصرار داشت. او از "راز" موفقیت یاد می کند و قول می دهد که حداقل یک بار در هر فصل آن را غیر مستقیم توصیف کند. این نام هرگز نامگذاری نشده است و او می گوید کشف آن به تنهایی بسیار مفیدتر است. بسیاری از مردم در مورد آنچه در واقع [61] استدلال کرده اند ، برخی ادعا می کنند این قانون جذب است. هیل اظهار می دارد که "راز" صد بار کمتر ذکر نشده است ، اما در متن کمتر از 30 بار اشاره به "جذب" استفاده شده است. وی همچنین ادعا می کند که مردم می توانند از طریق اندیشه در مورد هدف مشخص به آنچه می خواهند برسند. [62]
اسرائیل رکنی کتابهایی با موضوع قانون جذب را به عنوان یکی از قوانین جهانی رایج خود منتشر کرد. در ، هنر شفابخشی واقعی: رساله ای در مورد مکانیسم نماز و عملکرد قانون جذب در طبیعت (1937) ، وی یک روش مراقبه متمرکز را آموزش داد تا به ذهن کمک کند تا خود را در سطح جسمی و معنوی بهبود بخشد. . رکنی ادعا کرد که قانون جذب روشی معتبر برای جلب سلامت جسمی خوب و بهبود هر جنبه از زندگی فرد است. [63]
در سال 1960 W. کلمنت استون و ناپلئون هیل به طور مشترک نوشتن موفقیت از طریق نگرش ذهنی مثبت. [64]
ریچارد ویس در سال 1988 در افسانه موفقیت آمریکا اظهار داشت که اصل "عدم مقاومت" مفهوم مشهور جنبش اندیشه جدید است و همراه با قانون جذب آموزش داده می شود. [65]
کتاب استر و جری هیکس 2008 پول و قانون جذب: یادگیری جذب سلامتی ، ثروت و خوشبختی در لیست بهترین فروشندگان نیویورک تایمز قرار گرفت. [66]
Rhonda Byrne ، نویسنده کتابهای راز ، قدرت و جادو ، تحت تأثیر "علم ثروتمند شدن" واتلز قرار گرفت. [67]
نورمن وینسنت پیل [68]