قانون ارتعاش در قانون جذب
چند بار اتفاق افتاده است که به شخصی فکر کنیم و بعد از مدتی او را جلوی چشمانمان ببینیم؟ به یک دوست فکر می کنید و از او تماسی می گیرید؟ به یک واقعه یا یک وضعیت فکر می کنید و می بینید که به طور مشخص تحقق یافته است؟ چند بار این پویایی پوچ و ناشناخته برای ما اتفاق می افتد؟
تصاویر نتیجه برای تله پاتی
اغلب اوقات ، ما معتقدیم که پویایی ذاتی اندیشه انسان را می توان منحصراً توسط رشته های مختلف تخصصی ، که به تجزیه و تحلیل و دانش فرآیندهای خاص و فعالیت های آن اختصاص داده شده ، توضیح داد. اما حتی اگر علوم شناختی فعلی پیشرفت های چشمگیری داشته اند ، اما همچنان تاریکی زیادی در مورد پتانسیل عظیم ، دگرگون کننده و عامل موجود در هر فرد حاکم است.
بیشتر اوقات ، ما از تبادل انرژی که بین ما و دنیای خارج صورت می گیرد ، آگاهی نداریم. توجه ما به خاص بودن چیزها در حقیقت باعث می شود که ما از وجود اطلاعات دیگر غافل شویم. با این وجود همه چیز درون ماست و ما از دنیای فیزیکی اطراف خود جدا نیستیم ، بلکه در یک واحد فضا-زمان ، در یک میدان انرژی سازمان یافته قرار می گیریم که ماده را "اختراع" می کند. در اعماق گوشت ما "کوانتایی انرژی" هستیم که در یک حرکت هماهنگ با فرکانس های آگاه موجود در میدان گرانشی که ما بخشی از آن هستیم پیوند دارند.
اگر به دنبال یادگیری قانون ارتعاش هستید حتما اینجا کلیک کنید تا شما را با قانون ارتعاش به صورت کامل آشنا کنیم
کتاب و متفرقه ...
قدرت های مخفی مافوق
روش های جدید برای کشف قدرت های جادویی ذهن شما
توسط والتر ژرمن
هیپنوتیزم و افزایش
توسط میلان رایزل
فراتر از توهم
از ظاهر به واقعیت
از Cerchio Firenze 77
تأثیر از راه دور
چگونه با قدرت فکر عمل کنیم
توسط جوزپه گانگی
زندگی من به عنوان یک بیننده
توسط ادگار کیس
انقلاب کوانتومی - کنشگر کوانتومی - مستند در
بازاندیشی علم برای تغییر جهان
توسط آمیت گسوامی
دستگاههای حسی ما در جذب برخی از فرکانسهای خارجی تخصص دارند و تنها فرکانسهای ارتعاشی را که قادر به درک آنها هستند ، به تکانه های عصبی تبدیل می کنند. به همین دلیل است که هنوز چیزهای زیادی از ما دور هستند. اما آنچه نمی بینیم لزوماً وجود دارد. تصادفی نیست که بسیاری از مظاهر هنوز ناشناخته آگاهی به عنوان "پدیده های PSI" برچسب خورده و به آن دسته از رشته ها منتقل می شوند که نمی توان آنها را در سطح تجربی نشان داد.
در واقع امروزه مطالعه اندیشه بر اساس داده های عینی و قابل اندازه گیری پیش می رود. اکثر محققان در این مورد توافق دارند که فرایندهای فکری ما باید به فعال شدن مناطق بزرگ عصبی و واحدهای پردازشی تخصصی مغز ما نسبت داده شود و این تفکر را می توان به عنوان گسترش ادراک و حافظه تعریف کرد. اما این تعریف ، اگرچه مورد قبول و مشترک جامعه علمی است ، اما به فکر و پیچیدگی آن اعتباری ندارد ، اما بیش از هر چیز در توضیح آن پدیده هایی که هر یک از ما در طول تجربه روزمره خود تجربه می کنیم ، معیوب به نظر می رسد.
آیا همه ما تله پاتیک هستیم؟
انتقال اندیشه ، آنچه فراروانشناختی تحت نام تله پاتی شامل آن می شود ، بخشی از هر انسانی است ، این بخشی و پایه ای از حساسیت ما و قدرت عظیم است که در منحصر به فرد ما قرار دارد. بیایید به عنوان مثال ، به دو قطره باران فکر کنیم: آنها ، از یک عنصر یا آب تشکیل شده اند ، بلافاصله متصل می شوند و باعث ایجاد یک قطره بزرگتر می شوند. این اتفاق نمی افتد وقتی برعکس ، دو عنصر را پیدا کنیم که از نظر ترکیب با هم متفاوت هستند ، مانند قطره روغن و یکی از آب. آنها بلافاصله پیوند نخواهند خورد ، زیرا ترکیب آنها پیوند را انکار می کند یا به روشی کاملاً متفاوت اجازه می دهد.
همین پویایی در مورد افکار نیز صدق می کند. وقتی شدت لرزشی آنها در درونشان یکسان باشد ، بلافاصله به هم پیوند می خورند ، برعکس وقتی دارای ارتعاشات مختلف باشند ، توافق دشوار خواهد شد. لحظه ای که ما متمرکز بر اندیشه هایی هستیم که از جنبه مثبت یا منفی قطبی شده باشند ، با افرادی که افکاری با همان کیفیت و شدت ارتعاشی به اندازه مساوی نظرات ما تولید می کنند ، طنین انداز خواهیم شد.
ما بدون در نظر گرفتن مکان ، با سایر اراده های تفکر موافقت خواهیم کرد ، زیرا فکر ما در حال حرکت به سرعت در کل زمینه ارتعاشی منتشر می شود و خود را با امواج همان قطب سازگار می کند. در مورد شرایط و حوادثی که برای ما اتفاق می افتد نیز همین طور است. در میان احتمالات بی نهایت ذاتی در زمینه یکپارچه که همه چیز را آگاه می کند ، یکی که منجر به طنین بیشتری با ما شود ، در مواد فرو خواهد ریخت و با گذشت زمان نمودهای عینی پیدا می کند.
پدیده تله پاتی ، به اصطلاح انتقال فکر ، یک روند طبیعی است ، زیرا در لحظه در ج