آموزش کسب و کار اینترنتی

همه ما باید حداقل یک بار این سوال را پرسیده باشیم: من با زندگیم چه کار می کنم؟

وقتی متوجه می شوید که هدف ظاهری ندارید، یک احساس تلخ ظاهر می شود. شما نمی دانید کجا بروید، چه کاری باید انجام دهید، اما فقط بدون اتفاقات تصادفی زندگی می کنید. احساس می کنید زندگی شما را به هر سمتی که می خواهد می برد. احساس ناتوانی و گمراهی می کنید.

اینطور نیست که شما یک زندگی کثیف داشته باشید یا قبلاً چیزی به دست نیاورده باشید. شما یک شغل خوب، یک مکان خوب برای زندگی، دوستان همفکر برای خندیدن با هم و یک شریک عالی دارید. اما هنوز احساس می کند چیزی کم است. مثل اینکه اجازه دادی پتانسیل ات هدر برود. شما می دانید که می توانید کاری معنادار انجام دهید. اما احساس گیر افتادن

 

اگر احساس مشابهی دارید، ممکن است در نقطه ای از زندگی خود باشید که همه چیز در حال تغییر است. این ممکن است به سادگی حرکت از بزرگسالی به میانسالی بدون تغییر قابل توجهی در شرایط زندگی باشد. یا ممکن است رویدادهای ملموس تری مانند شروع یک شغل جدید، پدر و مادر شدن یا نقل مکان به کشور دیگری باشد.

هر اتفاقی که می افتد، یک چیز مطمئن است:

مقادیر قبلی که نگه می‌دارید دیگر کار نمی‌کنند و به همین دلیل نمی‌توانید به درستی پیمایش کنید. و به ناچار احساس می کنید گم شده اید.

هنگامی که زندگی در حال تغییر است، ما نیز باید به گذشته نگاه کنیم و ارزش های خود را تجدید نظر کنیم. ارزش ها باورهای اساسی ما هستند که افکار، گفتار و اعمال ما را شکل می دهند.

و هر مرحله از زندگی مجموعه ای متفاوت از ارزش ها و اولویت ها را می طلبد. این بدان معنا نیست که شما باید تمام باورهای قبلی خود را کنار بگذارید و به یک فرد کاملاً متفاوت تبدیل شوید، اما نکته این است که نبض خود را بررسی کنید که آیا آن ارزش ها هنوز به نفع شما هستند یا علیه شما. یا آیا باید مقادیر جدیدی را به مجموعه ارزش های خود اضافه کنید؟

ارزش‌هایم را هر پنج سال یا هر زمان که احساس می‌کنم گم شده‌ام را بررسی می‌کنم. در اینجا 12 ارزش اصلی وجود دارد که من در این مرحله از زندگی در سن 28 سالگی تا زمانی که زندگی یک من جدید را بخواهد به آنها پایبند هستم و اینکه چگونه آنها را تعریف می کنم:

 

کنجکاوی

به یادگیری ادامه دهید. هرگز به چیزهایی که قبلاً می دانستید راضی نباشید. همیشه به دنبال دانش بیشتر باشید. دانش عقل می آورد. از زیر سوال بردن افکار خود با عقاید متضاد نترسید. فقط به این دلیل که اطلاعات جدید با شما متفاوت است، نادیده نگیرید. تفاوت ها را درک کنید، استدلال خود را توجیه کنید و افق خود را گسترش دهید.

 

مهربانی

با خود، دیگران و طبیعت مهربان باشید. با همه و همه چیز با ملایمت رفتار کنید. نهایت دقت و درک را از خود نشان دهید. برای خودت زیاد تقاضا نکن. خود را همانگونه که هستید بپذیرید و به آرامی زندگی خود را بهبود بخشید. برای دیگران، همدل باشید. علاقه واقعی خود را به اشتراک بگذارید احساسات کسی را جریحه دار نکن. برای طبیعت، سهم خود را انجام دهید و احترام بگذارید. ضایعات را کاهش دهید و بازیافت کنید.

 

عشق

عشق خود را با همه چیز در جهان به اشتراک بگذارید. وقتی لبخندی گرم از دلتان می آید دریغ نکنید. بیشتر بدهید زیرا عشق منبع کمیاب نیست. هیچوقت از عشقت خالی نمیشی

ماهیت واقعی عشق باید بخشش بدون انتظار چیزی باشد. به یاد داشته باشید که عشق در درجه ای که باید به اشتراک گذاشته شود، تقویت می شود. بدون توجه به نتایج مورد نظر، عشق بی قید و شرط را نشان دهید. اجازه دهید خودتان و اطرافیانتان را گرامی بدارید.

 

وابستگی متقابل

ارزش وابستگی متقابل را دست کم نگیرید. ما موجوداتی اجتماعی هستیم و از نظر بیولوژیکی برای کمک به یکدیگر ساخته شده ایم. در صورت نیاز کمک بخواهید و احساس ضعف نکنید زیرا کسی مشکلی را برای شما برطرف کرده است.

تنها هشدار در مورد وابستگی متقابل، خطر معتاد شدن به کمک دیگران است. این کار را نکن تعادل مناسب را پیدا کنید. دست دادن را بپذیرید اما هرگز روی آن حساب نکنید.

 

مفید بودن

وابستگی متقابل طرف دریافت کمک است. سودمندی طرف دادن است. وقتی می بینید کسی به کمک نیاز دارد تا جایی که ممکن است به دیگران کمک کنید.

همانطور که سایمون سینک در سخنرانی خود به خوبی توضیح داد ، دو نوع بازی محدود و نامتناهی در نظریه بازی وجود دارد. یک بازی محدود را انجام ندهید که بازیکنان سعی می کنند یکدیگر را شکست دهند و جایزه را ببرند. بازی بی نهایت را انجام دهید که در آن هدف این است که بازی تا زمانی که ممکن است تداوم یابد. بنابراین همه می توانند در بازی بمانند. و برای این کار باید همکاری کنید و به دیگران کمک کنید تا نقاط قوت خود را درک کنند. بنابراین آنها می توانند تمام تلاش خود را انجام دهند تا دنیا را نه تنها برای خودشان بلکه برای همه جای بهتری بسازند.

 

سادگی

وسایل خود را ساده و ساده نگه دارید. در هرج و مرج به هم ریخته زندگی نکنید. در عوض، یک نظم آرام را انتخاب کنید. وقتی خانه، لباس و سایر وسایل شما ساده باشد، آرامش ذهن شما راحت تر خواهد بود. شما احساسات پیچیده را به حداقل خواهید رساند و آرامش را به حداکثر خواهید رساند.

 

هارمونی

از انتخاب هارمونی به جای هرج و مرج پشیمان نخواهید شد. هماهنگی اجتماعی را در بالاترین سطح خود حفظ کنید. - این بدان معنا نیست که شما با همه موافق هستید و از آنچه اکثریت انجام می دهند پیروی می کنید. شما همیشه نظر خود را خواهید داشت و گاهی اوقات در تضاد خواهد بود. نکته اینجا پذیرش و درک است. این ایده را عادی کنید که مردم همه متفاوت هستند، اما همچنان می توانند در هماهنگی زندگی کنند تا زمانی که به یکدیگر احترام بگذارند.

 

ظرافت

زیبایی گرانبهایی در ظرافت وجود دارد. نحوه لباس پوشیدن، راه رفتن و صحبت کردن به دنیا نشان خواهد داد که شما کی هستید. آراستگی ظاهر شما نشانه برازندگی رفتار شماست. ظرافت ادب می آورد. و ادب همیشه جذاب است.

 

هدفمندی

دید روشنی از آنچه می خواهید در زندگی خود انجام دهید داشته باشید. قبل از تصمیم گیری در مورد آن هدف، زمان لازم را صرف کنید. اتخاذ یک چشم انداز بدون تفکر کامل آسان نیست. اما فراموش نکنید که شما تنها کسی نیستید که به دنبال آن هدف هستید. با افراد دیگر صحبت کنید، تاریخ بخوانید، سعی کنید الگوهای خود را پیدا کنید. وقتی اطلاعات بیشتری در مورد افراد دیگر کشف کنید، دید شما به طور طبیعی ظاهر می شود.

 

خلاقیت

خلاقیت یک نیاز قانونی انسان است که بسیاری از مردم از آن غفلت می کنند. برای داشتن زندگی کامل، کار خلاقانه ای تولید کنید. - مانند نقاشی، مجسمه سازی، نوشتن، رقص، ترکیب بندی، فیلمسازی یا هر چیز دیگری که انتخاب می کنید.

هنگامی که مهارت های خلاقانه خود را بیشتر به کار می برید، در سایر زمینه های زندگی خود نیز عملکرد بهتری خواهید داشت. زیرا خلاقیت می آموزد که چگونه بین مفاهیم ارتباط برقرار کند، سؤالات درست بپرسد و به روش های غیرعادی فکر کند.

 

اعتدال

از انجام هر کاری بیش از حد خودداری کنید. همیشه تعادل سالم را حفظ کنید. هر چیزی بیش از حد می تواند به شما آسیب برساند، حتی اگر خوب باشد. نظم و انضباط خود را آموزش دهید و هر زمان که می خواهید در کاری زیاده روی کنید، اهمیت اعتدال را به خاطر بسپارید.

 

خونسردی

احساسات بخشی اجتناب ناپذیر از طبیعت انسان است. اما احساسات به تنهایی نباید تصمیم بگیرند که چگونه زندگی خود را سپری کنید. هرگز فراموش نکنید که احساسات می آیند و می روند. - آنها مدت زیادی نمی مانند زیرا برای فرار طراحی شده اند.

هنگامی که عصبانی یا ترسیدید، آرامش خود را با افتادن کلاه از دست ندهید. اگر زمانی که گرما روشن است به احساسات خود پاسخ دهید، پیامدهای منفی به همراه خواهد داشت.

 

افکار نهایی

من با ارزش‌های غربی بزرگ شده‌ام، اما بعداً در بزرگسالی ارزش‌های آسیایی را به آن اضافه کردم. من می‌توانستم در حالی که در فرهنگ متفاوتی زندگی می‌کردم به ارزش‌های غربی‌ام پایبند باشم، اما ترجیح دادم ذهنی باز داشته باشم و افق دیدم را گسترش دهم. به عنوان مثال، از فرهنگی که در آن استقلال تجلیل می شود، تصمیم گرفتم بعد از 24 سالگی برای وابستگی متقابل ارزش قائل شوم.

شرایط زندگی، جغرافیایی که در آن زندگی می کنیم، شغلی که کار می کنیم یا دوستانی که پیدا کرده ایم همیشه در حال تغییر هستند. اگر نتوانیم از پس آن تغییرات برآییم و دگرگون نشویم، مسیر را از دست می دهیم و احساس گمشده می کنیم. به همین دلیل است که باید مرتباً به گذشته نگری و درون نگری بپردازیم تا بررسی کنیم که چه اتفاقی افتاده است و چگونه در مورد آن رویدادها فکر می کنیم. بنابراین فقط ما می توانیم به طور دقیق جهت را پیش بینی کنیم که باید حرکت کنیم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۸/۰۷
اکادمی سبز

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی