قانون جذب چیست؟ چرا باید از قانون جذب استفاده کنیم!
قبل از نوشتن بیشتر ، بگذارید بگویم من معمولی تر از این پست هستم که ممکن است شما را به اعتقاد سوق دهد.
من وارد voodoo یا okult نیستم.
من فقط اعتقاد دارم ، مانند یک آینه ، زندگی منعکس کننده آنچه که من می خواهم است.
به عنوان یک نتیجه طبیعی از این چشم انداز ، اولین باری که در مورد قانون جذب چیست شنیدم کنجکاو شدم.
من تصمیم گرفتم که آن چیز را بررسی کنم.
من آن را به آزمایش ، و من تقریبا توسط نتایج منفجر شدم.
به طور جدی من بی حرف بودم.
بنابراین ... من فکر کردم که این قانون جذابیت را امتحان خواهم کرد و می بینم چه اتفاقی خواهد افتاد. آن روز قصد داشتم چیزی را به زندگی ام جلب کنم.
من یک لحظه فکر کردم.
دافودیلس به سر من پرت شد ، بنابراین مراحل قاطعانه را تصدیق کردم که کسی آن روز برایم دافودیل بیاورد.
من آن را تأیید کردم که می دانستم حقیقت دارد ، از هدیه ای که می دانستم می خواهم دریافت کنم تشکر کردم ، و بعد هم مثل روز دیگر در مورد روزم رفتم.
من در آن زمان کایروپراکتیک را تمرین می کردم. سال 2006 بود.
آخرین بیمار من در شیفت صبح ، یک عکس 8x11 اینچی در پشت خود داشت. او اوایل روز چاپ کرده بود.
دنیس به طرف من آمد و گفت ، "امروز این را آنلاین دیدم ، و آن را برای شما چاپ کردم. وقتی این را دیدم ، به تو فکر کردم. "
من به عکس رسیدم و آن یک عکس از یک دامنه کوه دلفیل بود. وای.
به معنای واقعی کلمه هزاران زرد ... در حال شکوفه و… گلهای گیاه.
فک من فقط در مورد برخورد کف زمین بود و یک لحظه بی صدا شدم.
او همان موقع که من آزمایش او را برای آن روز گفتم ، بسیار عجیب بود.
من آن عکس را ذخیره کردم ، و این یادآوری قدرت قدرت جذب است. نه تنها من آن روز که از آن یک گل سرخ کردم ، هزاران نفر از آنها را دریافت کردم.
شگفت زده شدم! من هم رسماً فرار کردم.
تابستان گذشته فکر کردم سرگرم کننده شنا کردن شنا در دریاچه جالب باشد.
من دیدم که قیمت های جدید چقدر گران هستند ، بعلاوه من یک معتقدم بزرگ در بازیافت مجدد هستم ، بنابراین کلمه را از طریق قانون جذب بیان کردم که می خواستم مورد استفاده قرار گیرد.
می دانستم شناور شنا ما را پیدا خواهد کرد.
حدس بزنید 2 روز بعد چه چیزی به ساحل ما پرواز کرده است؟ شناور شنا که از زنجیر خود رها نشده بود.
ما این کار شنیع را انجام دادیم و از همسایگان پرسیدیم آیا کسی مال خود را گم کرده است.
معلوم است که همسایه ما بود ، و او تصمیم گرفت تا آن را برداشت. تا ... او یک ساعت بعد به او زنگ زد تا بگوید نظر خود را تغییر داده است و اگر بخواهیم می توانیم آن را نگه داریم.
دوباره رسماً دزدگیر شد.
در سالهای بین سال ، من برای جذب نیازها و خواسته های بزرگ و کوچک از قانون جذب استفاده کردم.
یک خانه مقرون به صرفه برای خودم و دو فرزندم ، یک خریدار برای عمل کایروپراکتیک من ، و بیش از 1000 لباس تبلیغاتی برای پر کردن غیر انتفاعی من به نام چند مورد.
من حتی برای جذب شوهرم از قانون جذب استفاده کردم. او دوست دارد به شوخی بپردازد که چاره‌ای در موضوع ندارد.
من به قانون جذب اعتقاد دارم ، من دیده ام که کار کند ، بنابراین چرا مرا می ترساند؟
این مرا ترساند ، زیرا این امکان را به من نشان می دهد. این هیچ محدودیتی برای آنچه می توانم انجام دهم وجود ندارد ، و این مرا وحشت زده می کند.
این مرا به یاد یادداشت ماریانا ویلیامسون در مورد ترس از بزرگی خودمان می اندازد.
وی گفت: "عمیق ترین ترس ما این نیست که ناکافی باشیم. عمیق ترین ترس ما این است که ما بیش از اندازه قدرت داریم. این نور ماست ، نه تاریکی ما که بیشتر ما را می ترساند. از خود می پرسیم ، من کی هستم که درخشان ، زرق و برق دار ، با استعداد ، افسانه باشد؟ در واقع ، شما کی هستید که نباشید؟ شما فرزند خدا هستید. این نقش های ناچیز شما به جهان خدمتی نمی کند. هیچ چیز روشنی در مورد کوچک کردن وجود ندارد ، به گونه ای که دیگران احساس امنیت در اطراف شما نکنند. همه ما همانطور که کودکان انجام می دهیم ، درخشش داریم. ما متولد شده ایم تا جلال خدا را که در درون ماست آشکار کنیم. این فقط در بعضی از ما نیست ؛ در همه است و همینطور که اجازه می دهیم نور خودمان بدرخشد ، ناخودآگاه به دیگران اجازه می دهیم که همین کار را انجام دهند. از آنجا که ما از ترس خود رهایی می یابیم ، حضور ما بطور خودکار دیگران را آزاد می کند. "- ماریانین ویلیامسون
اگر چیزهای عالی خلق کنم ، احساس غرق شدن می کنم؟ مردم از من چه انتظاری خواهند داشت؟ اگر من شکست بخورم چطور؟
چه می شود اگر من قانون جاذبه را حساب کنم و آن را رها کند؟
آیا لیاقت درخواست چیزهای بزرگ را دارم؟
همه این افکار وارد ذهن من می شوند. تمام این افکار محدودکننده باید بگویم.
مسئله این است که قانون جذب همیشه کار می کند که آیا من آن را با هدف انجام می دهم یا نه.
وقتی فکر می کنم این افکار محدود کننده ، نتایج محدودی می گیرم.
من دوست دارم فکر کنم قانون جذب چیزی بیش از ارسال لیست خرید خواسته های مادی به جهان است.
بله ، من می خواهم نیازهای مادی ام برآورده شود ، اما به همان اندازه مهمتر ، من به رشد ، سلامتی توسعه و رفاه خود نیاز دارم.
قانون جذب می تواند برای جلب احساس آرامش یا خرد در مورد یک موقعیت یا احساس آزادی از چیزی که من تمایلی به آزادی آن ندارم استفاده شود.
می توان از آن برای جذب بهزیستی یا سلامتی جسمی و استقامت استفاده کرد.
این می تواند برای ایمنی یا برای تجربه های مثبت استفاده شود.
همانطور که با یک ارتباط برقرار می کنم ، همه می دانند ، همه اطلاعات جهانی دوست داشتنی و همیشه حاضر هستند (خدا اگر بخواهید) خود را به امکانات نامحدود باز می کنم.
هرکدام از ما می توانیم در هر زمان و از هر مکان به این منبع عرضه نامحدود وصل شویم.
این سزاوار تکرار ، نامحدود است.
این محدود به سن ، نژاد ، جنسیت ، ملت ، زبان یا طبقه اجتماعی نیست.
محدود به زمان یا مسافت نیست.
مانند یک فروش عالی در فروشگاه محلی شما از سهام خارج نمی شود.
درخواست تأمین نیازهای من یا شما از تأمین نیاز شخص دیگر دور نمی شود.
تمام این سالها بعد ، من نتایج قانون جذب را بارها اثبات کرده ام که شک ندارم که چگونه این جهان کار می کند.
قانون گرانش یک روز مرخصی نمی گیرد ، درست است؟
قانون جذب هم نیست.
آیا فوراً و بدون دردسر تمام خواسته هایم را به من جلب می کنم؟
پاسخ نه.
گاهی اوقات نمی خواهم به اندازه کافی وقت بگذارم.
بعضی مواقع پیامهای متناقضی راجع به آنچه می خواهم ارائه می کنم.
بعضی اوقات در مورد درخواست من خاص نیستم ، یا متعهد نیستم که کار را برای رسیدن به هدف در نظر بگیرم.
گاهی اوقات مشخص می شود که آنچه من فقط می خواهم در آن زمان کار درستی نباشد و راه حل دیگری ظاهر شود.
بگذارید اینجا اضافه کنم که من دائماً آگاه هستم که اراده خداست و نه خود من که عملیاتی است.
یک تفاوت مهم بین اعتماد به یک عالم دوست داشتنی و سخاوتمندانه برای تأمین نیازهای من در مقابل مجبور کردن چیزهایی با اراده انسانی من وجود دارد.
این همچنین وظیفه من نیست که دلیل ، زمان یا چطور دیکته کنم. من درخواست خود را می کنم و سپس آن را آزاد می کنم.
شاید شما هم این کار را کرده اید ، و حتی متوجه آن نشده اید.
آیا تاکنون فکر کرده اید در مورد دوستی که مدتها با او صحبت نکرده اید ، و بعد از آن روز بعداً از آنها می شنوید؟
سعی کنید با تجلی چیز کوچک تجربه کنید و آزمایش کنید.
این تمرین عالی است ، زیرا می توانید کوچک شروع کنید ، اما کوچک نمانید!
جهان دوست داشتنی و سخاوتمندانه است و عرضه آن نامحدود است.
اینجا می رود!
آرام آنچه را که می خواهید تجلی کنید تأمل کنید. فقط این کار را برای یک یا دو دقیقه انجام دهید و فکر نکنید. اگر چیزی در فکر شما ظاهر شد ، با آن بروید. خاص باشید ، به طوری که هنگام ظاهر شدن شکی نخواهد بود.
جمله ای تأیید آمیز مانند "امروز من را جذب خواهم کرد." یا "من دریافت خواهم کرد ..." این فکر را ساکت نگه دارید یا آن را فقط با صدای بلند بگویید.
با اعتماد به نفس آرام و آرام ، بدانید که از قبل در راه است. این عکس را می بینید؟ به نظر شما وقتی که اعتماد به نفس صلح آمیز دارید ، به نظر می رسد.
از ظاهر آن سپاسگزار باشید. قبل از اینکه هرگونه شواهد بدنی را مشاهده کنید ، سپاسگذاری کنید.
روز خود را برو!
من می خواهم شما شاهد این قانون در عمل باشید. وقتی نتایج را می بینید ، داستان خود را در نظرات به اشتراک بگذارید!
