من اخیراً منابعی را مطالعه کرده ام که برای آموزش تجارت اینترنتی طراحی شده ام ، اما نه فقط مقدمه ، محتوایی که فراتر از مبتدیان است و شما را به کسب درآمد میلیونی در اینترنت می رساند.
در مورد من ، به مباحث پیشرفته ای علاقه مندم که می توانم برای آنچه که انجام می دهم اعمال کنم و خلا knowledge دانش فعلی خود را پر کنم تا قدم بعدی را بردارم. در حالی که به دنبال ایده های ناگفته طلائی دست نیافتنی هستم ، من مقدمات را بی وقفه اسکن می کنم و با علاقه یاد می گیرم که چگونه این شخص یا سازمان خاص اصول را پوشش می دهد - اینکه چگونه آنها به شما مراجعه می کنند و فروش می کنید.
مطالعات من به این نتیجه رسیده اند که تجارت اینترنتی در واقع بسیار آسان است. با اصطلاحات ساده توضیح داده شده (که در یک لحظه انجام خواهم داد) ، ساختار یک شرکت کسب و کار اینترنتی موفق از چند م componentsلفه تشکیل شده است که اگر بهم مرتبط شوند می توانند صدها ، هزاران و حتی میلیون ها دلار سود آنلاین داشته باشند.
پول مفت
آسان به عنوان 1-2-3
در حالی که همه ما روش های مختلفی برای ارائه کاری که داریم انجام می دهیم و جزئیات جزئی برای دستیابی به نتیجه متفاوت است ، اکثر کارشناسان بازاریابی اینترنتی همان چند اصل را آموزش می دهند که در واقع هیچ تفاوتی با آنچه که بازاریابان مستقیم برای دهه ها انجام داده اند و می دهند ندارند.
چیزی شبیه به این پیش میاد…
مرحله 1: ترافیک
همه مدل های کسب و کار آنلاین به ترافیکی از شکلی یا شکلی متکی هستند ، و اینجاست که من همیشه کنجکاو می شوم دیگران را برای جلب توجه به تجارت خود انجام دهم ، زیرا مطمئن هستم شما هم هستید. تقریباً در همه موارد ترکیبی از یک ، دو یا هر سه تکنیک زیر عامل اصلی ترافیک هستند که به تجارت دامن می زنند.
پرداخت به ازای هر کلیک: خرید ترافیک از Google AdWords به عنوان سریع ترین و کمترین بخشنده ترافیک توصیه می شود. این کار را درست انجام دهید و هزاران بازدید کننده را فورا با هزینه ای کمتر از درآمدی که بازده می کنند ، بدست آورید. این را اشتباه بگیرید و ضرر می کنید. این یک منحنی یادگیری سخت است ، اما برای برندگان بازده قابل توجه است.
بهینه سازی موتور جستجو: باز هم Google یکی از اجزای مهم این منبع ترافیکی است که هزاران بازدید کننده را به وب سایت هایی می رساند که دارای رتبه خوبی هستند. من وسوسه شدم که این روش ترافیک را "بازاریابی محتوا" بنامم اما اجازه دهید این کار را تا حد ممکن ساده انجام دهیم. برای کسانی که کوشا هستند و یاد می گیرند چگونه از محتوا استفاده کنند ، موتورهای جستجو یک جریان ثابت از ترافیک رایگان را ارائه می دهند - ممکن است مدتی طول بکشد تا جریان پیدا کند.
شرکت های وابسته: بازاریابی شرکت های وابسته کمترین منبع ترافیک برای بسیاری از مشاغل اینترنتی است و احتمالاً به این دلیل است که برای کارکرد آن بیش از مکانیزم های مکانیکی لازم است. روابط مورد نیاز است ، اما هنگامی که عناصر را به درستی ارائه می دهید و یک پیشنهاد برنده را به شرکت های وابسته ارائه می دهید ، برای شما یک ترافیک بزرگ است. ترافیک شرکت های وابسته معمولاً ترافیکی با کیفیت هستند ، بنابراین بالاترین نرخ تبدیل و از همه بهتر است - فقط هنگام پول درآوردن برای شما هزینه دارد ، بنابراین یک سرمایه گذاری کم خطر است.
فراتر از این سه روش اصلی ترافیک ، روش های بسیاری وجود دارد که می تواند مورد استفاده قرار گیرد ، اما اگر بیشتر در مشاغل اینترنتی به زیر سر بروید ، متوجه می شوید که یک یا دو یا هر سه تکنیک بالا قسمت اصلی تبدیل ترافیک را تشکیل می دهند.
بهترین منبع ترافیک یارو چیست؟
در صورت تعجب ، بهترین منبع ترافیک من شرکتهای وابسته و به دنبال آن موتورهای جستجو است. برای اکثر وبلاگ ها موتورهای جستجو بزرگترین و قابل اعتمادترین منبع ترافیک را به خود اختصاص می دهند ، زیرا وبلاگهای خوب محتوا هستند و موتورهای جستجو عاشق محتوا هستند.
مرحله 2: فروش
هنگامی که ترافیک جریان دارد ، شرط بعدی مورد نیاز برای یک تجارت سودآور ، انجام اولین فروش است. یک پیشنهاد هدفمند جلو ، پیشنهاد معمول است ، در اکثر موارد یک محصول اطلاعاتی با قیمت کمتر از 50 دلار ، اگرچه یک محصول فیزیکی نیز می تواند کار کند (بسیاری از سرویس های تلویزیونی اواخر شب از یک پیشنهاد جلوی ضرر یک محصول فیزیکی استفاده می کنند که مورد استفاده قرار می گیرد شناسایی و ارتباط آزاد با مشتریان).
هدف از محصول جلویی تولید مشتری است. سود در بیشتر موارد از فروش محصول نهایی حاصل نمی شود (ثروتمند شدن از طریق کتاب الکترونیکی 27 دلاری دشوار است) ، بلکه باعث افزایش ارزش هر مشتری می شود که سود بالایی دارد (در مرحله 3 در مورد این اطلاعات بیشتر).
محصول جلویی از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا دریچه ای برای یک رابطه بالقوه طولانی مدت باز می کند که اگر به درستی انجام شود ، منافع شرکت و مشتری را در پی خواهد داشت. اولین فروش همچنین فرصت برای مرحله 3 را ایجاد می کند - افزایش قیمت و پیشنهادات نهایی.
مرحله 3: فروش بیشتر با حاشیه بزرگتر
مفهوم اصلی مرحله 3 این است که همیشه آسان تر می توان شخصی را که در مرحله خرید است یا قبلاً خرید کرده است ، به خرید بیشتر متقاعد کرد.
پیشنهاد جلویی در مرحله 2 شرایط خرید را ایجاد می کند و سپس در مرحله 3 ، افزایش ، کاهش و فروش متقابل اقلام دیجیتال ، محصولات پیوسته ، مربیگری ، مشاوره ، محصولات فیزیکی ، سمینارها ، کنفرانس ها و هر آنچه که می توانید بیاورید این است. مربوط و ارزشمند برای مشتریان شما ، جایی است که سود حاصل می شود.
در حالی که هر مشتری از پیشنهادات back-end شما استفاده نمی کندایجاد کنید ، این استراتژی فقط به بخشهای کوچکی از مشتریان شما متصل است که خریدهای اضافی و پیشنهادات نهایی شما را خریداری می کنند. حاشیه ها در این مرحله قابل توجه است ، بنابراین یک فروش عقب می تواند به اندازه 10 ، 100 یا حتی 1000 سفارش جلویی سود کسب کند.
همانطور که در مورد فیلم Blogging Conversion صحبت کردم و تا حدودی در سری مقاله های 4 قسمته Funnel Sales شکسته شد ، ایده اینجاست که فیلتر کردن گروه بسیار کمی از افراد ، زیر مجموعه ای از کل ترافیکی که ایجاد می کنید ، است. هر آنچه را که ارائه می دهید (یا حداقل چیزی با حاشیه سود بالا) خریداری کنید. این افراد هستند که بیشترین سود را از تجارت شما می برند ، اما جذب و فیلتر کردن آنها به سه مرحله بالا نیاز دارد.
با دریافت این مراحل ، می توانید ارزش هر مشتری در سایت خود را تعیین کنید. شما می دانید که چقدر ترافیک می گیرید ، می دانید که چه تعداد از آنها بسته به نوع منبع ترافیکی که دارند ، پیشنهاد اولیه شما را خریداری می کنند و می دانید که چه تعداد از آنها محصولات ارزان قیمت را خریداری می کنند. از آنجا می توانید محاسبه کنید که ارزش هر مشتری ، به طور متوسط ، برای تجارت شما چقدر است.
آیا ارزش مشتری خود را می دانید؟
آیا ارزش مشتری خود را می دانید؟
ریچ شفرن مفهوم ارزش مشتری را در سیستم رشد تجارت خود چکش می زند. او واقعاً نیاز داشت که این اصل را درست بداند زیرا مدتها قبل از اینکه او یک معلم تجاری در اینترنت باشد ، دارای مشاغل دنیای واقعی (یک شرکت هیپنوتیزم و یک فروشگاه مد بوتیک در منهتن ، نیویورک) بود.
وقتی فروشگاه های دنیای واقعی را اداره می کنید هزینه های شما آنقدر زیاد است که مجبورید شماره های خود را درست بگیرید. اگر این کار را نکنید ، پول خود را از دست می دهید - مقدار زیادی از آن. در دنیای اینترنت همه چیز بخشنده تر است زیرا هزینه های غرق شده بسیار کمتر است ، اما این بدان معنا نیست که ارزش مشتری از اهمیت کمتری برخوردار است.
صاحبان مشاغل اینترنتی از عواقب عدم تمرکز بر معیار اصلی مشتری رنج نمی برند ، در عوض ما می توانیم دست و پا بزنیم ، آزمایش کنیم و شکست بخوریم و شاید تلخ و ناامید شویم ، اما هزینه آن بیش از زمان ما نیست. اگر ده یا بیست یا حتی صدها هزار سرمایه گذاری برای تجارت خود انجام می دادید ، از همان ابتدا شماره های خود را می دانستید.
بالا بردن ارزش مشتری
اگر می دانستید ، با وجود فروش کتاب الکترونیکی 27 دلاری ، به لطف یک فرایند پیگیری و زمان بندی و بهینه سازی شده استراتژیک ، هر مشتری را که تبدیل می کنید در نهایت 300 دلار برای تجارت شما ارزش دارد ، آیا می توانید از آن به نفع خود استفاده کنید؟
البته می توانستید!
شما می توانید هزینه بیشتری را برای تبلیغات پرداخت هر کلیک کنید. شما می توانید متخصصان موتور جستجو و توسعه محتوا را استخدام کنید. می توانید پول بیشتری به شرکتهای وابسته پرداخت کنید. همه این موارد افراد بیشتری را به سمت تجارت شما سوق می دهد ، منجر به یک مزیت بزرگ استراتژیک نسبت به رقبا می شود و رشد گسترده سود را تقویت می کند.
اگر با راه اندازی های اخیر در فضای بازاریابی اینترنتی همگام بوده اید ، تقریباً همه بازیکنان برجسته اخیراً این روند را اجرا کرده اند و این تصادفی نیست. این بچه ها (و تعداد انگشت شماری از دختران) در حال آزمایش ، به اشتراک گذاری نتایج و سپس همانند سازی روند هستند و البته - هر بار که چیز جدیدی داشته باشند ، تبلیغات یکدیگر را تبلیغ می کنند.
همانطور که در بالا در سه مرحله توضیح دادم ، درک یک مفهوم دشوار نیست که مدتی را صرف مطالعه بازاریابی اینترنتی کنید (و شاید تجربه این فرآیند را به عنوان مشتری بازاریاب دیگری داشته باشید). با این وجود بسیاری از موارد می توانند مانع نتیجه شوند که تعداد کمی از افراد برای تحقق نتیجه میلیون دلاری به اندازه کافی دور می شوند.
اگر خیلی آسان است - چرا همه این کار را نمی کنند؟
مشکلات در جزئیات نهفته است. اگرچه توضیحی که در این مقاله ارائه دادم ممکن است روندی را ارائه دهد که از نظر مفهومی آسان باشد و هنگامی که به اصول بازاریابی اینترنتی عادت کردید ، درک آن دشوار است.
اکثر آنها در مرحله یک - ترافیک شکست می خورند. علی رغم بهترین نیت ها و برخی سخت کوشی های اولیه ، مردم در بهترین حالت کارگران پراکنده ای هستند و بدون نوعی رضایت فوری ، مدتها قبل از رسیدن به نتیجه ، دست از تلاش بر می دارند.
بدتر از آن ، بسیاری از آنها تجارت اینترنتی را با موانع موجود آغاز می کنند که توانایی آنها را برای انجام کار آزار می دهد - مواردی مانند وام های رهنی ، مشاغل تمام وقت ، خانواده هایی که باید از آنها پشتیبانی کنند ، سیستم های اعتقاد به خود شکنی ریشه دار ، انتظارات غیر واقعی ، عادات ضعیف کاری ، عدم توانایی در کنترل کنترل یا در صورت لزوم کمک بگیرید ، عقده های حقارت ، عزت نفس پایین یا هر نوع سد راه می تواند مانع شود.
برای کسانی که به اندازه کافی طولانی ادامه می دهند نتایج جزئی از راه می رسند ، با این وجود پس از یک سفر طولانی و این همه تلاش ، آنها ناامید و دلسرد می شوند - آنها انتظار داشتند که تاکنون درآمد بهتری کسب کنند.
به مرحله ی بعد برو
کارگران سخت و افراد با استعداد اغلب قسمت ترافیک را درست می کنند و حتی ممکن است با یک پیشنهاد جلویی یا فروش محصولات وابسته مقداری درآمد کسب کنند ، اما آنها فقط برای حفظ این سطح در حال کار هستند. ایده ایجاد محصول بیشتر برای فروش برای فروشهای فزاینده و عقب مانده ، ایجاد صفحات فروش ، استخدام شرکت های وابسته و انجام کارهای بیشتر غیرممکن به نظر می رسد - حجم کار فعلی به اندازه کافی خفه کننده است.
من می توانم به این قول بدهم ، در حالی که من سو هستمتا حدی موفق به دریافت درجه (مطمئناً بالاتر از حد متوسط) ، من هنوز هم توانایی های زیادی را درک نمی کنم - در واقع می گویم که فقط 10٪ از آنچه را که می توانم در صورت گام بعدی با کار خودم بردارم ، می توانم درک کنم.
مزیتی که من دارم این است که برداشتن گام بعدی را غیرممکن نمی دانم و احساس خفگی نمی کنم زیرا تجارت خود را بر اساس آزادی قبل از پول بنا کردم. با این حال ، من انتخاب می کنم که تجارت بعدی من به کجا خواهد رفت.
چه جزئیات ریز مانع شما می شود؟
اگر بخواهم تجارتم رشد کند اجتناب ناپذیر است که باید تغییراتی ایجاد کنم. بزرگترین پتانسیل برای رشد در هر مشاغل حذف مواردی است که مانع آن می شوند و آن را محدود می کنند. این مسئله چنان مسئله بزرگی است که ریچ شفرن تصمیم گرفت کل گزارش جدید خود را فقط بر محدودیت ها متمرکز کند (من لینک دانلود گزارش را در انتهای این مقاله برای شما قرار می دهم).
همانطور که قبلاً گفتم ، این جزئیات است که باعث می شود افراد نتوانند در همه نقاط سیستم 3 مرحله ای برای یک تجارت اینترنتی موفق موفق شوند. در مورد من ، من در جایی در اطراف مرحله 2 و 3 عقب مانده ام ، اگرچه مطمئناً در مرحله 1 نیز می توان کارهای بیشتری انجام داد.
در اینجا لیستی از محدودیت هایی است که من را عقب نگه می دارد -
کمبود محصول برای فروش: من یک سری محصولاتی دارم که تقریباً کامل هستند یا صرفاً ایده هایی در ذهنم ایجاد شده اند که من هرگز مجبور نیستم آنها را اجرا کنم. در نتیجه ، من چیزی نزدیک به یک قیف فروش کاملاً پیشرفته با افزایش قیمت و نتیجه نهایی ندارم.
هیچ فرآیند فروش برای محصولات جدید وجود ندارد: حتی با آماده بودن محصولات ، من نمی توانم آنها را بفروشم تا زمانی که صفحه خرید و فروش کارت خرید خود را برای پرداخت و تحویل کالا تحویل دهم. بعلاوه شما برای ادامه سیستم بازاریابی برای هر محصول جدید به پاسخ دهندگان خودکار نیاز دارید و فراموش نکنیم که کل "فرآیند راه اندازی" برای هر محصول جدید را فراموش کنیم.
تعمیر و نگهداری سیستم های فعلی: بیشتر وقتم را برای حفظ وضعیت موجود می گذرانم و کارهای بسیار کمی روی پروژه های جدید وجود دارد. من وبلاگ می نویسم ، از دانشجویان پردرآمدم حمایت می کنم ، محصولات وابسته را تبلیغ می کنم و هنگام خراب شدن آنها را برطرف می کنم.
من در حال مسافرت هستم: این مورد قابل درک است و به زودی تغییر خواهد کرد ، اما اکنون محدودیت است زیرا جزئیات کوچک (دوباره با جزئیات!) هنگام سفر نیز زمان مکیدن را می کشند.
من خودم را عقب نگه می دارم: در نهایت ، به عنوان یک پاسخ کلی - من باید کارهای زیادی را انجام دهم که خودم نمی توانم واقع بینانه آنها را انجام دهم - من به کمک دیگران نیاز دارم.
من می توانم هر نکته بالا را به جزئیات دقیق تری تقسیم کنم ، همه چیزهای کوچکی که باید انجام شود و نتایج من را محدود می کند ، اما من فکر می کنم شما نظر من را می گیرید.